شعری زیبا از حسین منزوی

در دست گلی دارم ، این بار که می آیم

کان را به تو بسپارم ، این بار که می آیم

در بسته نخواهد ماند ، بگذار کلیدش را
در دست تو بسپارم ، این بار که می آیم

هم هر کس و هم هر چیز ، جز عشق تو پالوده است
از صفحه ی پندارم ، این بار که می آیم

ابرم همه بارانم ، وی باغ گل افشانم !
جز بر تو نمی بارم ، این بار که می آیم

خواهی اگرم سنجی ، می سنج که جز مهرت
از هر چه سبک بارم ، این بار که می آیم

سقفم ندهی باری ، جایی بسپار ، آری
در سایه ی دیوارم ، این بار که می آیم

زان بیهُشی سنگین ، وان خواب غبار آگین
هشیارم و بیدارم ، این بار که می آیم

باور کن از آن تصویر ــ آن خستگی ، آن تخدیر ــ
بی زارم و بی زارم ، این بار که می آیم

دیروز بهل جانا ! با تو همه از فردا
یک سینه سخن دارم ، این بار که می آیم


لالایی

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.

پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز ...

پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد.

پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته بود!

از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود !


خوک و گاو

مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.

کشیش گفت:بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.

خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.

اما در مورد من چی؟...

من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟می دانی جواب گاو چه بود؟

جوابش این بود:شاید علتش این باشد که هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"

شعری زیبا از سعدی شیرازی

اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی

                                     سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی

من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم

                                     تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی

به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو خوانم

                                     همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی

تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت

                                     که نظر نمی‌تواند که ببیندت که ماهی

من اگر چنان که نهیست نظر به دوست کردن

                                     همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی

به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم

                                     کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی

منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت

                                     همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی

و گر این شب درازم بکشد در آرزویت

                                     نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی

غم عشق اگر بکوشم که ز دوستان بپوشم

                                     سخنان سوزناکم بدهد بر آن گواهی

خضری چو کلک سعدی همه روز در سیاحت

                                     نه عجب گر آب حیوان به درآید از سیاهی

لبخند

-کاش میشد از بدنمون معذرت خواهی کنیم. مثلا نون خامه ای که خوردیم بگیم ببخشید واقعا هوس کرده بودم. خواهشن چاقم نکن.. اونم بگه نه داداش این حرفا چیه پیش میاد دیگـــه.. نوش جونت.



-وقتی پسرخاله ی 3 ساله ام میگه: این چیه؟؟؟؟

یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر تا پایان عمرش نمونده...!!

 

- ﻣﯿﮕﻦ ﭼﯿﻨﯿﻬﺎ ﻋﮑﺎﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﻣﯿﺮﻥ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺳﻪ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺪﻩ!


-دقت کردین وقتی بچه خوابه دلتون می خواد بیدار شه، اما وقتی بیداره دوست دارین بخوابه ؟


-مامانم زنگ زده مغازه میگه داداشت اونجاس هنوز؟ میگم نه چن دقیقه پیش رفتمیگه یعنی کلا رفت؟!! گفتم نه هنوز نصفش اینجاست


شعری زیبا از مولانا

ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما

افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا

 

گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا

 

ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته

زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا

 

ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده

ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا

 

این باد اندر هر سری سودای دیگر می‌پزد

سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما

 

دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله

امروز می در می‌دهد تا برکند از ما قبا

 

ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری

خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا

 

هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی

خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا

 

عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان

هر دم تجلی می‌رسد برمی‌شکافد کوه را

 

یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود

یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا

 

ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او

ای که چه باد خورده‌ای ما مست گشتیم از صدا

 

ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای

گر برده‌ایم انگور تو تو برده‌ای انبان ما

شعری بسیار زیبا از صائب تبریزی

ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن             در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن

از  نسیمی  دفتر  ایام   بر  هم  می‌خورد             از ورق گردانی  لیل  و  نهار  اندیشه  کن

بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت             ایمنی  خواهی ، ز اوج  اعتبار اندیشه کن

روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام            چون شود لبریز جامت، از خمار اندیشه کن

بوی  خون  می‌آید  از آزار  دلهای دو نیم             رحم کن بر جان خود، زین ذوالفقار اندیشه کن

گوشه‌گیری درد سر بسیار  دارد در کمین              در محیط پر شر و شور از کنار اندیشه  کن

پشه با شب زنده‌داری خون مردم می‌خورد            زینهار  از  زاهد  شب  زنده‌دار  اندیشه کن

محض خنده

-یه قانونی هست که میگه: یه مریضی می گیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو می گیره اما تو قرعه کشی بانک بین دو نفر هم که باشه تو برنده نمی شی!

- تقریبا ۹۷ درصد آدمایی که توی اتوبوس و مترو می بینیم پشت تلفن دارن جایی که الان هستن رو می گن دروغ می گن. حداقل سه ایستگاه جلوتر رو می گن.

- انقدر که زمین فوتبال به نام تختی داریم، سالن کشتی به نامش نداریم!

- جهان سوم جاییه که وقتی راهنما می زنی بهت راه نمی دن ولی وقتی دستت و از پنجره بیاری بیرون بهت راه میدن حتی وانتا!

- اگه سر کلاس نباید خوابید، پس تو خونه ام نباید درس خوند!

- امروز دوستم گفت که مادر بزرگش داره از لندن میاد …

- من تا امروز فکر میکردم مادر بزرگ ها فقط از مکه برمیگردن …

- شهرام شبپره همیشه یه جوری خوشحاله که انگار فردا تعطیله :|

-کسی می‌دونه چرا توی ایران زن می تونه ترک موتور بشینه ، ولی مجاز نیست راننده باشه!!!

حکم شرعیش چیه واقعااااا؟؟؟ یعنی فرمون موتور نامحرمه…؟ :|

- یه جوری کدو تنبل رو نامگذاری کردن  انگار قبلش کدو با پشتکار هم وجود داشته! مثلا کدوئه پا میشده جفتک مینداخته ..!


هیچ میدانی

هیچ میدانی چرا چون موج

در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟

_زان که بر این پرده ی تاریک،

                                         این خاموشی نزدیک،

آنچه می خواهم نمی بینم،

و آنچه می بینم نمی خواهم.

"استاد شفیع کدکنی"

امید


سه نفر جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند . به هر سه ، دکتر گفته بود که بر اساس آزمایشات انجام شده به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد .در آینده ای نزدیک عمرشان به پایان می رسد .آنها داشتند در این باره صحبت می کردند که می خواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند

نفر اول گفت :....

  « من در زندگی ام همیشه مشغول کسب و تجارت بوده ام و حالا که نگاه می کنم حتی یک روز از زندگی ام را به تفریح و استراحت نپرداخته ام . اما حالا که متوجه شده ام بیش از چند روزی از عمرم باقی نمانده می خواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذت از دنیا کنممی خواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم . چیزهایی را بپوشم که دلم می خواسته اما نپوشیده ام . کارهایی انجام دهم که به علت مشغله زیاد انجام نداده ام و چیزهایی بخورم که تا به حال نخورده ام .» 

نفر دوم می گوید : « من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده ام و از اطرافیانم غافل بوده ام

اولین کاری که می کنم اینست که می روم سراغ پدر و مادرم و آنها را به خانه ام می آورم تا این چند روز را در کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم . در این چند روز می خواهم به تمام دوستان و فامیلم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم . در این چند روز باقی مانده می خواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیر خواهانه و عام المنفعه بکنم . و نیمی دیگر را برای خانواده ام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند .» 

نفر سوم با شنیدن سخنان دو نفر اول لحظه ای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفتمن مثل شما هنوز نا امید نشده ام و امیدم را از زندگی از دست نداده ام . من می خواهم سالهای سال عمر کنم و از زنده بودنم لذت ببرم اولین کاری که من می خواهم انجام بدهم اینست که دکترم را عوض کنم می خواهم سراغ دکترهای با تجربه تر بروم من می خواهم زنده بمانم و زنده می مانم .